نیایشنیایش، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات نیایش

4/6/95

سلام گلکم.شما زمان تولد موهای پرپشتی داشتی.الان هم یک کار بامزه ای که میکنی اينه که موهاتو میکشی و گریه میکنی.من نمیدونم چیکار کنم هم ناراحت میشم، هم خنده ام میگیره.کار بعدیتم اينه انقدر دست وپا میزنی که حرکت میکنی و ما وقتی شمارو به پشت میخوابونیم ا صلا امنیت نداریم  چون ممکن است از جات حرکت کنیی و جای ديگه بری.
4 مهر 1395

2/6/95

سلام گل گلی مامان. سلام عشقم.سلام جونم..مامانی گلی خوش اومدی به این دنیا.خیلی خوشحالم کردی که بعد از آبجیت دعوت من و بابا رو پذیرفتی و قدم به این دنیا گذاشتی قدم شما و آبجیت رو چشمهای ما جاداره.خانم طلا الان که این مطالب رو برات مینویسم برای اولین بار من و شما به صورت رسمی تنها شدیم.بابا و ستایش رفتند مامان سارا رو ببرند خونشون که این مدت توی خونه ما بود تا از من و شما پرستاری کنه.دیگه الان ما رو تنها گذاشتند تا ما خودمون به زندگیمون برسیم.دخترم شما روز یازده شهریور سال 95 قدم به این دنیا گذاشتی.در بیمارستان محب کوثر واقع در یوسف آباد. پزشك من خانم دکتر مويد محسنی بودند.روز پنج شنبه یازدهم به اتفاق خاله مهری و بابا به بیمارستان رفتیم یازدهم ...
2 مهر 1395

2/6/95

سلام گل گلی مامان. سلام عشقم.سلام جونم..مامانی گلی خوش اومدی به این دنیا.خیلی خوشحالم کردی که بعد از آبجیت دعوت من و بابا رو پذیرفتی و قدم به این دنیا گذاشتی قدم شما و آبجیت رو چشمهای ما جاداره.خانم طلا الان که این مطالب رو برات مینویسم برای اولین بار من و شما به صورت رسمی تنها شدیم.بابا و ستایش رفتند مامان سارا رو ببرند خونشون که این مدت توی خونه ما بود تا از من و شما پرستاری کنه.دیگه الان ما رو تنها گذاشتند تا ما خودمون به زندگیمون برسیم.دخترم شما روز یازده شهریور سال 95 قدم به این دنیا گذاشتی.در بیمارستان محب کوثر واقع در یوسف آباد. پزشك من خانم دکتر مويد محسنی بودند.روز پنج شنبه یازدهم به اتفاق خاله مهری و بابا به بیمارستان رفتیم یازدهم ...
2 مهر 1395
1